یک بند درمورد صدای به هم خوردن برگها صدای بهم خوردن برگها را توصیف کنید انشا درباره صدای به هم خوردن برگ ها کلاس پنجم انشادرموردآبشار توصیف صدای به هم خوردن برگها انشا درباره پاییز انشا در مورد صدای جنگل انشا در مورد صدای باران
این اکالیپتوس از همان بچگی ها برایم یک جور نوستالژیی داشت. از همان بچگی جایش توی بلوار رو به روی کوچه مان بود. تابستان که می شد و کانون پرورش فکری می رفتیم، دلمان برای یک وجب سایه غنج می زد.برای همین هم از خیابانی هایی که دو طرفش را اکالیپتوس کاشته بودند می رفتیم. اما آنچه دلم را حسابی می برد، رقصشان بود. تنه ی اکالیپتوس هرچه بالا تر می رود نازک تر می شود، این است که با هر نسیمی انگار به رقص در می آید.
از دم خوابگاه آزاده تا سالن امتحانات، دو طرف را اکالیپتوس کاشته اند. باد که می آید، توی شاخ و برگ اکالیپتوس ها می پیچد. برگ ها روی هم ساییده می شوند و شاخه ها خودشان را بدست باد می دهند. کمی که باد قدرت می گیرد صدای شاخه ها و برگ ها هم در می آید و برگ های خشکی که روی زمین ریخته توی گردابه های باد، چسبیده به زمین، می چرخند و خش خش می کنند.
کلی تفاوت هست بین صدای برگ های خشک روی زمین و صدای برگ های روی شاخه ها. برگ که روی شاخه باشد، وقتی به بقیه ی برگ ها می خورد، یک جور صدایی می سازد، زیر. نرم ولطیف. مثل مخمل سبز بالش خدا بیامرز مادر بزرگم. درست مثل همان. رنگ این صدا هم مثل آن مخمل سبز است. سبز سیر. بوی دلتنگی می دهد، اما سبز است. کلی توفیر دارد با صدای برگ های خشک روی زمین که به آسفات ساییده می شوند. یک صدایی دارد مثل صدای خرد کردن نان تافتون بیات شده. مزه اش هم دقیقا همانجوری است. بی مزه است.توی گلویت گیر می کند. آنقدر که بیفتی دنبال یک جرعه آب تا مزه ی دهنت عوض شود.