۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انشا درمورد حس و حال شنیدن صدای لالایی مادر» ثبت شده است

نتیجه گیری انشا صدای لالایی مادر

انشا در مورد صدای لالایی مادر با مقدمه و نتیجه انشا درمورد صدای لالایی مادر با مقدمه انشا درمورد صدای لالایی مادر پایه هشتم دانلود انشا درمورد صدای لالایی مادر انشا درمورد حس و حال شنیدن صدای لالایی مادر انشا در مورد لالایی مادر پایه هشتم انشا درباره حس وحال خود با شنیدن صدای لالایی مادر انشا درمورد صدای لالایی مادر صفحه 53 پایه هشتم

 

مقدمه : عالم بی نظیر خالق هفت آسمان در تاریکی فرو رفته و ستارگان و ماه تماشاگر این عالم هستند و شب پرده سیاهی بر جهان افکنده است.

بند اول : از پنجره اتاق به آسمان مینگرم که ناگاه صدای مادر مرا به سوی خود میخواند… به سوی بستر میروم٬ چشم از عالم میبندم و سرتا پا گوش میشوم و جان میسپارم به صدایی که شاید بتوان در آن زندگی یافت صدای لالایی مادر…

بند دوم : آنگاه که تو لب میگشایی و لالایی ات شروع به نوازش روحم میکند٬ بی محبا وارد دنیایی میشوم که نامش خواب نیست ٬ آرامش است؛ آرامشی که نمیتوان از آن دل کند و شاید به سبب همین آرامش است که ساعت زنگدار قادر به فراخواندن من از آن دنیا نیست…

بند سوم : بخوان مادرم…. بخوان که با شنیدن صدای لالایی هایت غم هایم شرمسار میشوند افکارم را آشفته سازند… بخوان که من تا آخر عمر محتاجم به بودن و شنیدن صدای پرمهرت…. بخوان مادرم… لالا لالا گل پونه… گل توهستی ای گل باغ بهشت… گل تویی که حتی شب هایی که از فرط خستگی تاب استراحت نداری باز هم جانم را منتظر نمیگذاری و لالایی هایت را نثار روح بی تابم میکنی… بخوان..
بخوان که عشق درصدای پرمهرت معنا میشود… صدایی که زیباترین موسیقی دنیاست و من بی تابم برای دل سپردن به این موسیقی روح نواز….

نتیجه گیری : ای کاش زودتر میفهمیدم لالایی تو٬ صدای پرمهرت و نوازش های روح بخشت تاچه میزان از خستگی هایم می کاهد و اگر فهمیده بودم کودکی خردسال باقی می ماندم… کودکی تمام دنیایش فاصله شانه های مادرش است و در آغوش مادر زندگی میکند… و ای کاش زودتر فهمیده بودم هیچ چیز جز صدای لالایی هایت نمیتواند طنین انداز روح آشفته ام باشد… ای کاش…

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا حس و حال شنیدن صدای لالایی مادر مقدمه بدنه نتیجه

 

 

مقدمه : تازه خوابم برده بود که مادرم شروع به خواندن لالایی کرد، عصبانی شدم وگفتم مادر من ، من که خوابم برای چه کسی لالایی می خوانی ؟فهمیدم مادرم با خواندن لالایی برای من خودش هم خوابش برده است و وقتی از خواب پریده، فکر کرده من هنوز بیدارم و به همین خاطر لالاییش رااز سر گرفته است .

بدنه : آری مادران بارها برای خواباندن ما خود خوابشان برده است ، چه بسا خستگی به آنان غلبه کرده و نا خواسته آنان یک چرت کوچکی زده اند .
اولین صدایی که ما در کودکی شنیده ایم صدای لالایی مادر است بعضی وقتها انقدر دیر می خوابیدیم که مادرمان سرمان داد می زد و می گفت : بخواب دیگر ذلیل شده دیگر گلی نمانده است که بگویم لالا لالا گل ……چه مرگت است که نمی خوابی ؟ شاید صدایش را دوست داشتیم و می خواستیم مدام صدایش را بشنویم ، شاید هم صدای مادر آ نقدر گوش خراش بود که باعث بی خوابیمان می شد . در هر صورت تلاش مادر بی وقفه ادامه داشت گاهی ما را روی پاهایش می گذاشت و آنقدر ما را تکان میداد تا خوابمان ببرد . گاهی ما را در گهواره می خوابانید و گاهی ما را به پشت خود می بست و آنقدر ما راه می برد تا خوابمان ببرد.به هر حال بد خوابیهای ما هم دلیل داشت یا دلمان درد می کرد یا گرسنه بودیم یا شاید هم گوش درد داشتیم که گوشمان صدای لالایی مادر را نمی شنید.

نتیجه : صدای لالایی مادر گاهی اوقات به ما می گفت فرزندم ارام بخواب چون من کنارت هستم و مگسها وپشه های مزاحم را از تو دور می کنم تا مزاحم خوابت نباشند . شاید لالایی مادر در غم از دست دادن فرزند دلبندش باشد که بسیار جانگداز و دردآور است و امیدوارم هیچ مادری مجبور به خواندن چنین لالایی برای فرزند نباشد. به هر حال لالایی مادر شیرین است چه صدای مادر گوش خراش باشد و چه گوش نواز . این لالایی میتواند کودکی را به هوش بیاورد وباعث شفای فرزند بیمارش شود. لالایی مادر یعنی معجزه خداوند که آن را با صدای مادر در گوش فرزند نجوا میکند وبهترین ورساترین وشیرین ترین صدای دنیا است . به امید سلامتی برای تمام مادران فداکار چه آنان که لالایی بلدند و چه آنان که لالایی بلد نیستند.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درمورد صدای لالایی مادر با مقدمه

انشا درمورد صدای لالایی مادر با مقدمه انشا درمورد حس و حال شنیدن صدای لالایی مادر نتیجه انشا صدای لالایی مادر انشا در مورد صدای لالایی مادر با مقدمه و نتیجه انشا درباره حس وحال خود با شنیدن صدای لالایی مادر نتیجه گیری انشا صدای لالایی مادر انشا درباره صدای لالایی مادر انشا درمورد صدای لالایی مادر صفحه 53 پایه هشتم

 

انشا درباره صدای لالایی مادر به سبک داستانی

این صدای مهربان مادر من است. صدایی که از همه صداهای دنیا گوش‌نوازتر است و مرا به خوابی شیرین دعوت می‌کند.

چشم‌هایم بسته است. صدای لالایی مادرم می‌آید. مادرم را نمی‌بینم اما چهره مادرم در ذهنم می‌آید. دوست دارم در واقعیت هم مادرم را ببینم. چشم‌هایم را می‌گشایم.

با چشم باز همه اطراف را نگاه می‌کنم. احساس خطر می‌کنم. حواسم جمع نیست. نمی‌توانم بخوابم. سیاهی و تاریکی همه‌جا را گرفته و هیچ چیزی دیده نمی‌شود‌. چهره مادر که همیشه با دیدنش آرامش می‌یافتم، نیست و اگر سکوت هم بر آن افزوده شده بود، وحشت‌زده می‌گریستم اما صدایی هست که به من آرامش می‌دهد.

چند دقیقه‌ای چشم‌هایم را باز می‌گذارم. چشم‌هایم به تاریکی عادت کرده ولی هنوز هم فقط سایه تاریکی از مادر می‌بینم. صدا را واضح می‌شنوم:«لالا لالا لالا...» احساس می‌کنم که دیگر سیاهی نیست. هست اما تاریکی را حس نمی‌کنم. بلکه گویا باغ پرگلی در برابرم است که دست در دست مادر در آن قدم می‌زنیم.

مادر در دست من گلی می‌گذارد و زمزمه می‌کند:«لالا لالا گل پونه...» صدای او باغ پر گل است و یکی یکی گل‌های خوشبو را به دستم می‌دهد و من گل‌ها را توی ذهنم می‌کارم.

حالا نوبت «گل چایی» است و بعد نوبت «گل پنبه»... ذهنم از تاریکی به سمت گلستان شدن می‌رود. مادر می‌خواند:«لالا لالا گلم باشی، انیس و مونسم باشی...»

حالا من یک باغ هستم. حرکاتم آهسته شده و با صدای زیبای مادر پلک‌هایم روی هم می‌آید. صدای لالایی مادر دوباره گوش‌هایم را پر می‌کند. آرام آرام خواب مرا می‌رباید.می‌خوابم و تا صبح خواب گل می‌بینم.

کودکانی که مادرشان برایشان لالایی می‌خوانند بسیار خوشبخت هستند.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد