مقدمه : تازه خوابم برده بود که مادرم شروع به خواندن لالایی کرد، عصبانی شدم وگفتم مادر من ، من که خوابم برای چه کسی لالایی می خوانی ؟فهمیدم مادرم با خواندن لالایی برای من خودش هم خوابش برده است و وقتی از خواب پریده، فکر کرده من هنوز بیدارم و به همین خاطر لالاییش رااز سر گرفته است .
بدنه : آری مادران بارها برای خواباندن ما خود خوابشان برده است ، چه بسا خستگی به آنان غلبه کرده و نا خواسته آنان یک چرت کوچکی زده اند .
اولین صدایی که ما در کودکی شنیده ایم صدای لالایی مادر است بعضی وقتها انقدر دیر می خوابیدیم که مادرمان سرمان داد می زد و می گفت : بخواب دیگر ذلیل شده دیگر گلی نمانده است که بگویم لالا لالا گل ……چه مرگت است که نمی خوابی ؟ شاید صدایش را دوست داشتیم و می خواستیم مدام صدایش را بشنویم ، شاید هم صدای مادر آ نقدر گوش خراش بود که باعث بی خوابیمان می شد . در هر صورت تلاش مادر بی وقفه ادامه داشت گاهی ما را روی پاهایش می گذاشت و آنقدر ما را تکان میداد تا خوابمان ببرد . گاهی ما را در گهواره می خوابانید و گاهی ما را به پشت خود می بست و آنقدر ما راه می برد تا خوابمان ببرد.به هر حال بد خوابیهای ما هم دلیل داشت یا دلمان درد می کرد یا گرسنه بودیم یا شاید هم گوش درد داشتیم که گوشمان صدای لالایی مادر را نمی شنید.
نتیجه : صدای لالایی مادر گاهی اوقات به ما می گفت فرزندم ارام بخواب چون من کنارت هستم و مگسها وپشه های مزاحم را از تو دور می کنم تا مزاحم خوابت نباشند . شاید لالایی مادر در غم از دست دادن فرزند دلبندش باشد که بسیار جانگداز و دردآور است و امیدوارم هیچ مادری مجبور به خواندن چنین لالایی برای فرزند نباشد. به هر حال لالایی مادر شیرین است چه صدای مادر گوش خراش باشد و چه گوش نواز . این لالایی میتواند کودکی را به هوش بیاورد وباعث شفای فرزند بیمارش شود. لالایی مادر یعنی معجزه خداوند که آن را با صدای مادر در گوش فرزند نجوا میکند وبهترین ورساترین وشیرین ترین صدای دنیا است . به امید سلامتی برای تمام مادران فداکار چه آنان که لالایی بلدند و چه آنان که لالایی بلد نیستند.