انشا در مورد عینک به سبک داستانی

متن انشا در مورد عینک انشا در مورد عینک هفتم انشا درباره عینک با مقدمه و بدنه و نتیجه انشا درباره عینک با روش طبقه بندی انشا ذهنی درمورد عینک انشا درباره ی عینک با مقدمه و نتیجه انشا درباره عینک با روش طبقه بندی موضوع انشا در مورد عینک با مقدمه و نتیجه گیری

 


افراد زیادی را می‌شناسم که از عینک استفاده می‌کنند. این افراد هدف‌های مختلفی برای استفاده از عینک دارند. پدر من عینک فروش است و من می‌توانم عینکی‌ های زیادی را ببینم.
به دیوار مغازه او عکس مردی است که بابا می‌گوید یک نویسنده است به نام چخوف! چخوف مغازه بابا عینکی بدون دسته را روی بینی‌اش گذاشته که یک نخ به آن آویزان است. من همیشه می‌ترسم عینکش بیفتد و بشکند. یک عکس دیگر هم هست که یک دانشمند است که فقط یک شیشه را با دست جلوی چشمش نگه داشته است. بابا می‌گوید این‌ها اولین عینک‌ ها بودند که در زمان‌های قدیم استفاده می‌شدند.

من گاهی به مغازه او می‌روم و مشتری‌هایش را نگاه می‌کنم. یک روز یک مشتری آمده بود و می‌گفت که عینکی می‌خواهد که به شکل صورتش بیاید. بابا دفتری را که در آن عکس‌های خانم و آقاهای عینکی هستند، نشان داد و گفت: بعضی‌ها عینک را با توجه به گردی و درازی صورتشان انتخاب می‌کنند. عینک‌ ها را گذاشت و برداشت و یک عینک خیلی بزرگ را انتخاب کرد و گفت: این بیشتر مد است.

یک مشتری دیگر عینک قبلی‌اش را از چشمش برداشت و گفت که از وزن آن خسته شده است. به بینی‌اش فشار می‌آورد. روی بینی‌اش جای عینک مانده بود. بابا گفت که به جای شیشه، عدسی پلاستیکی برایش می‌اندازد و بهتر است فریم پلاستیکی بردارد. مشتری دوباره گفت که شیشه‌اش را آنتی رفلکس بزند چون می‌خواهد با کامپیوتر کار کند. از بابا پرسیدم عینک آنتی رفلکس یعنی چه؟ گفت یعنی ضد بازتاب نور است. نور را عبور می‌دهد.

یکی از مشتری‌هایی که آمد، دعوا کرد و چیزی نخرید، آمده بود عینک آفتابی بخرد. بابا عینک آفتابی‌های خاکستری، زرد، آبی، سبز و قهوه‌ای را جلوی مشتری گذاشت و گفت اگر کوررنگی دارد نباید بعضی رنگ‌ها را بخرد. مشتری همه آنها را که امتحان کرد و چند بار با عینک از مغازه بیرون رفت و آمد. آخرش یکی را برداشت. قیمتش را که پرسید و بابا قیمت را گفت، مشتری با تعجب او را نگاه کرد و گفت: چه خبر است آقا؟ سر خیابان همین را با پنج هزار تومان می‌شود خرید. بابا آرام گفت که بهتر است بیشتر مراقب سلامتی‌اش باشد تا پول‌هایش! او هم عینک را گذاشت و رفت.

عینک با هر هدفی که استفاده شود، برای بعضی جزئی از وجودشان شده است و بدون آن احساس می‌کنند که چیزی از وجودشان را گم کرده‌اند.

هر روز آدم های زیادی را در اطرافمان می بینیم که عینک به چشم دارند. یکی عینک آفتابی یکی عینک طبی و یکی هم عینکی برای تفریح! همه می دانند عینک چه شکلی است! دو تا دست دراز دارد و دو تا عدسی بزرگ در جلویش که برای هرکسی شکلش فرق می کند مثلا عینک یکی گرد است آن یکی مستطیلی یکی هم عینکش را انگار از فضا آورده اند از بس که عجیب است!

عینک های امروزی کمی توصیفش طول می کشد چون هر کدام یک شکلی دارد برای خودش! ولی عینک های دانشمندان قرن های قبل را که بخواهی توصیف کنی کارت راحت تر است!

عینک از زمان های قدیم تا به امروز وجود داشته است فقط شکل های آن فرق کرده. امروزه هم مثل زمان های گذشته نیست؛ در زمان های قدیم تنوع عینک بسیار کمتر از الان بود و کسانی که چشمانشان ضعیف میشد و احتیاج به عینک داشتند تقریبا عینک هایشان شبیه به هم بود.

اما در زمانه ما که تکنولوژی پیشرفت کرده است عینک ها هم به تبع آن پیشرفت کرده اند به طوری که هرکسی متناسب با فرم صورتش عینکی را انتخاب می کند و به چشم می زند. گاهی عینک ها انقدر کوچک اند که از دور هرچه قدر تلاش کنی نمی توانی آن را در صورت طرف پیدا کنی! گاهی هم آنقدر بزرگ اند که علاوه بر چشم، دماغ و دهان را هم در بر می گیرند!

خلاصه اینها مدل های زیاد عینک است که هر روزه با چشمان خود نظاره گر آن در دور و برمان هستیم. عینک های دودی و آفتابی هم که جای خود دارند! از دودی و مشکی گرفته تا آبی و زرد و …! که به عنوان آینه هم از شیشه آن می توان استفاده کرد! البته خیلی ها اصلا از عینک آفتابی استفاده ای نمی کنند! آن را روی سرشان می گذارند تا بلکه جذاب تر شوند! البته همین کارِ به اصطلاح جذاب را خیلی ها در برف و بوران زمستان هم انجام می دهند! مثلا برف که می بارد عینک را روی موهایشان می گذارند تا جذاب شوند!

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۷:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درباره عینک با روش طبقه بندی

متن انشا در مورد عینک انشا ذهنی درمورد عینک انشا درباره ی عینک با مقدمه و نتیجه انشا درباره عینک با مقدمه با استفاده از روش طبقه بندی موضوع کلاغ انشا درباره کلاغ با مقدمه و بدنه و نتیجه انشا درباره کلاغ با روش طبقه بندی انشا درباره عینک با روش طبقه بندی پایه هفتم

 

انسان‌ها به ابزارها و وسایل گوناگونی نیاز دارند. این ابزارها احتیاجات روزمره آنها را رفع کرده و زندگی را آسان می‌کنند. یکی از این ابزارها عینک است.

عینک از دو عدسی و یک قاب یا فریم درست شده است که توسط بینی و گوش‌ها نگه داشته می‌شود و جلوی چشم قرار می‌گیرد. عینک با رفع عیوب بینایی به چشم‌ها کمک می‌کند تا دید بهتری داشته باشند. جنس عینک‌ ها از دسته‌های فلزی یا کائوچو و پلاستیک ساخته شده است و شیشه‌های آنها نیز انواع مختلفی دارد. که به مرور زمان سبک‌تر شده و طراحی مناسب‌تری پیدا کرده است.

در تاریخچه ساخت عینک، بعضی می‌گویند چینی‌ها عینک را دو هزار سال قبل ساخته‌اند ولی ظاهرا آنها تنها از این وسیله برای مراقبت از چشم‌هایشان در برابر نیروهای شیطانی استفاده می‌کردند. بعضی دیگر عقیده دارند اولین عینک را سالوینو دارماتی اهل ایتالیا، در سال ۱۲۸۴ میلادی ساخت. بعضی دیگر اختراع عینک را به مردی به نام روچربیکنبا نسبت می‌دهند که در سال 1266 میلادی با گذاشتن یک گوی کوچک شیشه ای روی کتاب، خطوط و کلمات را درشت‌تر و واضح‌تر می‌دید.

برای عینک جایگزین‌هایی به وجود آمده است. دسته‌ای از لنز استفاده می‌کنند و بعضی دیگر با عمل جراحی و لیزر نقص بینایی را برطرف می‌کنند. برخی صرفاً از جنبه زیبایی و تمایل به نداشتن عینک دست به عمل لیزر یا استفاده از لنز می‌زنند. برای برخی از افراد جایگزین کردن عینک ضروری است مانند ورزشکاران که نمی‌توانند از عینک در فعالیت‌های ورزشی استفاده کنند.

عینک‌ ها فقط یک ابزار برای افرادی که چشم‌های ضعیف دارند نیستند. افراد در تهیه عینک به آن به عنوان یک وسیله زیبایی هم نگاه می‌کنند. برخی از عینک‌ها آفتابی هستند و برای جلوگیری از نور خورشید استفاده می‌شوند. اگر جنس شیشه عینک آفتابی مناسب نباشد، موجب آسیب رسیدن به چشم می‌شود. عینک‌ هایی وجود دارد که با آنها می‌توان فیلم‌های سه بعدی را دید و برخی بازی‌های رایانه‌ای را انجام داد.

عینک هر زمانی که می‌خواهد اختراع شده و از هر ماده‌ای که ساخته شده باشد، به یکی از ابزاری‌ترین و کاربردی‌ترین وسایل رفع نیازهای انسان درآمده است.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۷:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درمورد عینک با طبقه بندی موضوع

متن انشا در مورد عینک انشا ذهنی درمورد عینک با استفاده از روش طبقه بندی موضوع کلاغ انشا درباره ی عینک با مقدمه و نتیجه انشا کوتاه در مورد عینک انشا درمورد عینک با مقدمه انشا درباره کلاغ با مقدمه و بدنه و نتیجه انشا درباره کلاغ با روش طبقه بندی

 

مقدمه: یکی از نعمت های بی شمار خداوند دو چشم بینا است تابا آن جهان زیبا و رنگارنگ و همه ی نعمت های خداوند را با چشم ببینیم تا که شکرگذار باشیم.اما در میان این همه آدم ،بعضی ها از این نعمت بی بهره یا کم بهره هستند.یعنی چشمانشان یا به مرور زمان یا از روز تولد و مادرزادی کم سو یا ضعیف هستند و یکی از راه حل های این مشکل عینک است،تا با آن جهان و دنیا را شفاف تر ببینیم.

تنه انشا: عینک تشکیل شده از دو عدسی با شماره گذاری های مختلف برای ضریب بینایی چشم های مختلف و قاب ها با طرح ها و رنگ های مختلف برای سلیقه های متفاوت که پشت ویترین های مغازه ها بادستور پزشک بینایی گذاشته می شود تا متقاضی ،عینک مورد علاقه ی و مناسب فرم صورت خود را انتخاب کند و مورد استفاده قرار دهد.

دراین میان بعضی از دانش آموزان در مدرسه،کسی از دوستانشان را می بینند که عینک برچشم دارند،شروع به تمسخر و شیطنت می کنند و باحرف های ناخوشایند دل دوست خود را می شکانند درحالی که این کار بسیار ناپسند می باشد. زیرا که عینک اشکال یاایرادی ندارد.بلکه وسیله ایی برای درمان و بهبودی بیماری فرد تجویز می شود.مانند مریضی که به دکتر مراجعه می کند و دکتر با قرص و آمپول آن را  مداوا می کند.بنابراین ما نباید با دوستانمان که عینک می زنند با تمسخر و بذله گویی رفتار کنیم. بلکه باید مانند دوستی مهربان برای مداوای ضعف بینایی آن تلاش کنیم و آن را برای زدن عینک تشویق کنیم تا هرچه زودتر مشکل دوست ما برطرف شود و آن نیز مانند ما بدون هیچ پوشش یا عینکی دنیا را ببیند.

نتیجه گیری: ما گاهی در شرایطی قرار می گیریم که راضی نیستیم ولی برای درمان و برطرف شدن مشکل مان مجبور به پذیرش شرایط می شویم.بنابراین باید خود را با اتفاق پیش آمده وقف دهیم و با آن کنار بیاییم و با درک و هم دردی به دوست یا اطرافیانمان کمک کنیم تا بهبودی لازم را بدست اورند.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا ادبی در مورد عید نوروز

دانلود انشا در مورد عید نوروز انشا در مورد عید نوروز با مقدمه و نتیجه گیری انشا در مورد عید نوروز به زبان انگلیسی خاطره ای کوتاه از عید نوروز انشا درمورد عید نوروز با زمان و مکان انشا ترکی در مورد عید نوروز انشا در مورد لحظه تحویل سال نو درس ازاد درباره ی عید نوروز

 

“ن” مثل نوروز، نخستین روز بهار. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند .نوروز، روزی‌ست نو؛ روز، روز همان روشنی‌ست. پس نوروز، یعنی تابش آفتابی تازه در زندگی و سرزندگی نو‌به‌نوی انسان و جهان.نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند و سال آغاز می‌شود که یعنی این ایرانیان‌اند که هر سال، بیداری طبیعت و شروع تازه‌ی زندگی را جشن می‌گیرند. جشنی که در آن، از دیرباز، روشنی و زیبایی و زندگی را ستوده‌ و نوروز را جشن‌گرفته‌اند.

در آستانه‌ی نوروز، خانه‌تکانی می‌کنیم و هم‌زمان، دل خود را نیز از کینه‌ها پاک‌ کرده و آماده می‌شویم تا در فصلی تازه، بر شاخه‌های زندگانی‌‌، عشق و مهر و مهرانگیزی، جوانه بزنیم و به شکوفایی بنشینیم.

نوروز لبخند خداوند بر لبان طبیعت است و آن‌گاه که خداوند به زندگی لبخند می‌زند، گل لبخند بر لبان جهان هم می‌شکفد.
نوروز، یادآور آن است که ما مدام باید جان و جامه و جامعه‌ی خود را پاک و شاد و سرشار از انرژی ناپیداکرانه‌ی الهی نگه‌داریم.
نوروز، یادآور اهمیتِ دیدن و توجه کردن‌ست.

نوروز، آغاز فصلِ تفرج و تماشاست. چشم‌ها را بازکنیم و زیبایی‌ها را ببینیم. گوش‌ها را باز کنیم و آواز پرنده‌ها را بشنویم. دل‌ها را باز کنیم و دوست‌بداریم. روز، نو می‌شود. سال، نو می‌شود. طبیعت، نو می‌شود. مبادا که ما کهنه بمانیم. مبادا که ما محروم بمانیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: « در زندگی شما، روزهایی هست که نفس خداوند بر شما می‌دمد. خود را در معرض نفس‌های پاک قراردهید. مبادا از آن روبگردانید!»

این نفس‌های پاک خداست که بر آدم و عالم می‌دمد. دارد طبیعت از نو آغاز می‌شود. سال دارد از نو آغاز می‌شود. روز نو دارد آغاز می‌شود. نوروز دارد از راه می‌رسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و تناوری…

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا در مورد عید نوروز با مقدمه و نتیجه گیری

انشا ادبی در مورد عید نوروز دانلود انشا در مورد عید نوروز انشا در مورد عید نوروز برای کودکان انشا کوتاه در مورد عید نوروز انشا در مورد عید نوروز به زبان انگلیسی آداب و رسوم عید نوروز به زبان انگلیسی با ترجمه خاطره ای کوتاه از عید نوروز داستان عید نوروز

 

با نام خدا انشا خود را شروع می کنم؛ موضوع انشا عید نوروز، هر سال نزدیک نوروز حال و هوای دوستان و اطرافیان عوض میشود و به خاطر خانه تکانی و آماده شدن برای نوروز جنب و جوش زیادی دارند و در خیابان مردم را میبینیم که با کیسه های خرید عید به سمت خانه در حرکت اند و یا ویترین مغازه ها را تماشا میکنن و معمولا خانواده های کوچک بصورت دسته جمعی به خرید می روند و پدر دست بچه ها را میگیرد و با هم حرکت میکنند که صحنه های زیبایی است.

نزدیک سال تحویل همه لباسهای نو به تن میکنیم و برای فرارسیدن سال نو لحظه شماری میکنیم و در آخرین دقایق همراه خانواده در کنار سفره ی هفت سین می نشینیم و پدر معمولا قرآن میخواند و همه سعی دارند ثانیه های شروع سال را در حال ذکر و دعا باشند.
وقتی که سال تحویل میشود روبوسی میکنیم و سال نو را به همدیگر تبریک میگوییم و لحظات شادی به وجود می آید.

در تعطیلات به دیدن فامیل و دوستان میرویم و معمولا کوچک تر ها اول به دیدن بزرگترها میروند و بعد از آن بزرگتر ها در فرصت مناسب به بازدید کوچک تر ها میروند و این رسم خیلی خوب است ٬ چون هم دید و بازدید انجام میشود و هم آداب و رسوم احترام به بزرگتر زنده نگه داشته میشود.

در نوروز همه بوی تازگی میدهند و مخصوصا پسر بچه ها خیلی مواظب اند که شلوار و لباس عیدشان کثیف و خاکی نشود.
ما باید در تعطیلات به مرور درسهایی که در طول سال خوانده ایم بپردازیم چون ممکن است این تعطیلات باعث شود آنها را فراموش کنیم. با این کار برای امتحانات آخر سال هم آماده میشویم و تابستان خوبی خواهیم داشت.

ما خیلی تعطیلات نوروز را دوست داریم برای اینکه معمولا از بزرگ تر ها عیدی میگیریم و پسر عمو و پسر خاله و دای و پسر عمه هایمان را بیشتر میبینیم.
بعضی ها در نوروز به مسافرت میروند که این کار خیلی خوب است ولی باید مواظب باشیم در هنگام رانندگی تند نرویم و سرعت مناسب داشته باشیم چون ممکن است تصادف بشود و اتفاقی برای ما و دیگران بیفتد و تعطیلاتمان خراب شود.
در روز سیزده به در به طبیعت میرویم و روز خوبی را میگذرانیم ٬ من همیشه دوست دارم روز بعد از سیزده به در هم تعطیل باشد تا بتوانم برای رفتن به مدرسه آماده شوم.
ما نباید در این روز طبیعت را آلوده کنیم و شاخه های درختان را بشکنیم و یا آتش بزنیم.
وقتی تعطیلات تمام میشود٬ باز هم باید به مدرسه برویم و درس بخوانیم تا بتوانیم در آخر سال نمره های خوبی بگیریم و در آینده شغل مناسبی داشته باشیم.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا در مورد صدای لالایی مادر کلاس هشتم

انشا درمورد صدای لالایی مادر با مقدمه انشا در مورد صدای لالایی مادر با مقدمه و نتیجه نتیجه انشا صدای لالایی مادر انشا در مورد صدای باران انشا درمورد صدای لالایی مادر صفحه 53 پایه هشتم نتیجه گیری انشا صدای لالایی مادر اهنگ صدای لالایی مادر

 

بی شک همه ما وقتی بچه بودیم مادرهایمان برای ما لالایی خواندند.
لالایی هایی که هنوز هم به یاد داریم و همیشه با به یاد آوردنش نوعی خوشحالی ذات نصیب ما می شود.
مادران ما ناخودآگاه برای ما لالایی می خواندد،بدون اینکه از وزن و قافیه چیزی بدانند اما همان اندازه که نوعی آهنگ درونی هدایتشان می کرد کافی بود.
در واقع لالایی ها آغاز گر ادبیات زنانه بوده اند که در پای گاهواره بچه هایشان شروع کرده اند و این زبان نسل به نسل انتقال یافته و همه ما بدون شک در مورد آن چیز هایی می دانیم..مادران ما با خواندن لالایی گاهی برای ما سربلندی آرزو می کردند و گاهی سلامتی و بعضی اوقات هم همراه لالایی ها خودشان را فدای ما می کردند!!
رابطه لالایی بین مادر و کودک نوعی احساس به وجود می آورد که باعث می شود هر دو آرام باشند و کودک بدون اینکه گریه کند به صدای مادرش گوش دهد و همراه لالایی خوابش ببرد!
در لالایی خصلتی است که آن را تنها روان زنانه دریافت می کند. مادر لالایی را از خود آغاز می کند و در آن لحظه به جز کودک و گهواره و حال دل خویش به چیز دیگر نمی اندیشد. او روایت دل خود را می خواند ممکن است این روایت قصه ی جامعه باشد، ممکن است نباشد.
حتی اگر هم باشد این مادر نیست که آن را به جامعه تعمیم می دهد، بلکه خود لالایی است که قصه ی دیگران هم می شود. از این رو بسیاری از شاعران مرد که سعی کرده اند، لالایی بسرایند، در این زمینه موفق نبوده اند چرا که لالایی را از اجتماع آغاز کرده اند یا به زبان ساده تر لالایی را دستاویز گفته های اجتماعی خود کرده اند که از خصلت این ترانه های ساده بیرون است.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درمورد صدای لالایی مادر پایه هشتم

انشا درمورد صدای لالایی مادر با مقدمه انشا در مورد صدای لالایی مادر با مقدمه و نتیجه نتیجه انشا صدای لالایی مادر انشا درمورد صدای لالایی مادر صفحه 53 پایه هشتم انشا در مورد صدای باران نتیجه گیری انشا صدای لالایی مادر انشا درمورد قارقار کلاغ اهنگ صدای لالایی مادر

 

مقدمه انشا : موسیقی از بهترین راه های رسیدن به آرامش است، بدون شک خداوند می دانسته لحظاتی از زندگی هر انسانی وجود دارد که هیچ چیز جز گوش دادن به موسیقی او را آرام نخواهد کرد و به همین دلیل موسیقی را خلق کرد، چه موسیقی های دل انگیز طبیعت مثل آواز پرندگان یا صدای خوب آب یا آهنگ های ساخته انسان که بعضی از آن ها به طرز شگفت انگیزی در اعماق روح ما نفوذ کند …

بند بدنه : صدای لالایی مادر یکی از زیباترین صداهای دنیا است، من موسیقی را با صدای لالایی مادرم درک کرده ام، صدایی سرشار از عشق و مهربانی و محبت که از اولین روزهای زندگی در شب های تاریک همراهی ام کرده و هر بار با شنیدن آن به خوابی شیرین و رویایی عمیق فرو می رفتم.

بند بدنه ۲ : لالایی مادر صدایی قوی و در عین حال پراحساس است که به هر نوزادی آرامش می دهد و در ذهن او اثبات می شود به طوری که در همه روزهای زندگی، چه کودکی، یا نوجوانی یا بزرگسالی و حتی پیری با به یاد آوردن آن، به یاد مادر و فداکاری ها و خواب های خوش کودکی می افتد.
صدای لالایی مادر علاوه بر به خواب رفتن کودک، به سلامت جسم و روان او هم کمک زیادی می کند، کودکانی که با صدای لالایی مادرشان به خواب می روند تغذیه بهتر دارند و لالایی روی هوش و مهارت صحبت کردن بچه ها اثر خوبی می گذارد.

نتیجه گیری : مادران خوب ایرانی از روش های مختلفی برای خواندن لالایی استفاده می کنند، بعضی از آن ها فقط با چند کلمه، آهنگ زیبای لالایی را می خوانند، بعضی دیگر فقط آهنگی بی کلام را زمزمه می کنند و بعضی مادرها از شعرهای کودکانه استفاده می کنند و جالب است که همه این لالایی ها به یک اندازه زیبا و تاثیرگذار و آرامش بخش هستند.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

نتیجه گیری انشا صدای لالایی مادر

انشا در مورد صدای لالایی مادر با مقدمه و نتیجه انشا درمورد صدای لالایی مادر با مقدمه انشا درمورد صدای لالایی مادر پایه هشتم دانلود انشا درمورد صدای لالایی مادر انشا درمورد حس و حال شنیدن صدای لالایی مادر انشا در مورد لالایی مادر پایه هشتم انشا درباره حس وحال خود با شنیدن صدای لالایی مادر انشا درمورد صدای لالایی مادر صفحه 53 پایه هشتم

 

مقدمه : عالم بی نظیر خالق هفت آسمان در تاریکی فرو رفته و ستارگان و ماه تماشاگر این عالم هستند و شب پرده سیاهی بر جهان افکنده است.

بند اول : از پنجره اتاق به آسمان مینگرم که ناگاه صدای مادر مرا به سوی خود میخواند… به سوی بستر میروم٬ چشم از عالم میبندم و سرتا پا گوش میشوم و جان میسپارم به صدایی که شاید بتوان در آن زندگی یافت صدای لالایی مادر…

بند دوم : آنگاه که تو لب میگشایی و لالایی ات شروع به نوازش روحم میکند٬ بی محبا وارد دنیایی میشوم که نامش خواب نیست ٬ آرامش است؛ آرامشی که نمیتوان از آن دل کند و شاید به سبب همین آرامش است که ساعت زنگدار قادر به فراخواندن من از آن دنیا نیست…

بند سوم : بخوان مادرم…. بخوان که با شنیدن صدای لالایی هایت غم هایم شرمسار میشوند افکارم را آشفته سازند… بخوان که من تا آخر عمر محتاجم به بودن و شنیدن صدای پرمهرت…. بخوان مادرم… لالا لالا گل پونه… گل توهستی ای گل باغ بهشت… گل تویی که حتی شب هایی که از فرط خستگی تاب استراحت نداری باز هم جانم را منتظر نمیگذاری و لالایی هایت را نثار روح بی تابم میکنی… بخوان..
بخوان که عشق درصدای پرمهرت معنا میشود… صدایی که زیباترین موسیقی دنیاست و من بی تابم برای دل سپردن به این موسیقی روح نواز….

نتیجه گیری : ای کاش زودتر میفهمیدم لالایی تو٬ صدای پرمهرت و نوازش های روح بخشت تاچه میزان از خستگی هایم می کاهد و اگر فهمیده بودم کودکی خردسال باقی می ماندم… کودکی تمام دنیایش فاصله شانه های مادرش است و در آغوش مادر زندگی میکند… و ای کاش زودتر فهمیده بودم هیچ چیز جز صدای لالایی هایت نمیتواند طنین انداز روح آشفته ام باشد… ای کاش…

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا حس و حال شنیدن صدای لالایی مادر مقدمه بدنه نتیجه

 

 

مقدمه : تازه خوابم برده بود که مادرم شروع به خواندن لالایی کرد، عصبانی شدم وگفتم مادر من ، من که خوابم برای چه کسی لالایی می خوانی ؟فهمیدم مادرم با خواندن لالایی برای من خودش هم خوابش برده است و وقتی از خواب پریده، فکر کرده من هنوز بیدارم و به همین خاطر لالاییش رااز سر گرفته است .

بدنه : آری مادران بارها برای خواباندن ما خود خوابشان برده است ، چه بسا خستگی به آنان غلبه کرده و نا خواسته آنان یک چرت کوچکی زده اند .
اولین صدایی که ما در کودکی شنیده ایم صدای لالایی مادر است بعضی وقتها انقدر دیر می خوابیدیم که مادرمان سرمان داد می زد و می گفت : بخواب دیگر ذلیل شده دیگر گلی نمانده است که بگویم لالا لالا گل ……چه مرگت است که نمی خوابی ؟ شاید صدایش را دوست داشتیم و می خواستیم مدام صدایش را بشنویم ، شاید هم صدای مادر آ نقدر گوش خراش بود که باعث بی خوابیمان می شد . در هر صورت تلاش مادر بی وقفه ادامه داشت گاهی ما را روی پاهایش می گذاشت و آنقدر ما را تکان میداد تا خوابمان ببرد . گاهی ما را در گهواره می خوابانید و گاهی ما را به پشت خود می بست و آنقدر ما راه می برد تا خوابمان ببرد.به هر حال بد خوابیهای ما هم دلیل داشت یا دلمان درد می کرد یا گرسنه بودیم یا شاید هم گوش درد داشتیم که گوشمان صدای لالایی مادر را نمی شنید.

نتیجه : صدای لالایی مادر گاهی اوقات به ما می گفت فرزندم ارام بخواب چون من کنارت هستم و مگسها وپشه های مزاحم را از تو دور می کنم تا مزاحم خوابت نباشند . شاید لالایی مادر در غم از دست دادن فرزند دلبندش باشد که بسیار جانگداز و دردآور است و امیدوارم هیچ مادری مجبور به خواندن چنین لالایی برای فرزند نباشد. به هر حال لالایی مادر شیرین است چه صدای مادر گوش خراش باشد و چه گوش نواز . این لالایی میتواند کودکی را به هوش بیاورد وباعث شفای فرزند بیمارش شود. لالایی مادر یعنی معجزه خداوند که آن را با صدای مادر در گوش فرزند نجوا میکند وبهترین ورساترین وشیرین ترین صدای دنیا است . به امید سلامتی برای تمام مادران فداکار چه آنان که لالایی بلدند و چه آنان که لالایی بلد نیستند.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

انشا درباره حس وحال خود با شنیدن صدای لالایی مادر

 

 

انشا درباره صدای لالایی مادر

هر صدایی حس و حالی را در وجود انسان زنده می‌کند. یکی از صداهای گرم و لطیف که به خصوص به نوزادان و کودکان حس امنیت می‌دهد، صدای لالایی مادر است. کودک به شنیدن صدای مادر نیاز دارد. به بیان دیگر همان‌گونه که برای پرورش جسم به شیر مادر نیاز دارد، برای پرورش روح به صدای مادر نیاز دارد.

صدای لالایی مادر برای نوزادان از همه صداها خوشایندتر است. دو دلیل عمده برای خوشایند بودن آن وجود دارد؛ اول اینکه صدا، صدای نزدیک‌ترین فرد به نوزاد است و دلیل دوم اینکه لالایی شعری آهنگین و ساده است و این موزون بودن کلام دلنشین است.

موسیقی بر روح و روان آدمی اثر خوشایند دارد و طبق تحقیقات محققان به افزایش هوش کمک می‌کند. شنیدن صدای لالایی نیز مانند موسیقی است و می‌تواند کودک را با آواها آشنا کند. وقتی کودکان از شنیدن صدایی لذت می‌برند، تنفس آنها منظم شده و بهتر نفس می‌کشند.

کودکی که قبل از خواب در آن سیاهی و تاریکی شب هیچ جا را نمی‌بیند، باید از طریقی آرامش یابد تا هم بتواند به خواب برود و هم بتواند آسوده باشد و این آسودگی را شنیدن صدای لالایی مادر برای او فراهم می‌کند. صدای لالایی به کودک کمک می‌کند که بخوابد و این او را از افسردگی در دوران بزرگسالی نجات می‌دهد.

صدای لالایی فقط به رشد عاطفی کودک کمک نمی‌کند، شنیدن صدای لالایی مادر مهارت‌های کلامی را افزایش می‌دهد. همچنین صدای لالایی مادر باعث رشد عقلی کودک می‌شود.

در تمام فرهنگ‌ها و ملل مادران برای کودک خود لالایی می‌خوانند این لالایی مخصوصاً برای کودکانی که حساس هستند، منبع آرامش است. چرا که کودک به طور طبیعی از همان آغاز زندگی، با بعضی صداها و آواها آرام می‌شود.

دلیل غمگین بودن لالایی‌ها غمگین بودن مادران نیست. بلکه تحقیقات ثابت کرده که یک صدای شاد و پرانرژی باعث می‌شود کودک به جنب و جوش درآید. اما صدای غمگین حرکات او را آهسته کرده و کودک را برای خواب عمیق آماده می‌سازد.

صدای لالایی مادر فایده‌های زیادی دارد اما از همه این‌ها مهم‌تر داشتن یک موسیقی شخصی و اختصاصی و منحصر به فرد در تمام دنیا است.

۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ادمین

به سايت خوش آمديد !


براي مشاهده مطلب اينجا را کليک کنيد